یه نظریه تووی علوم اجتماعی هست که طبق معمول به علوم دیگه از جمله مدیریت و روانشناسی و علوم سیـ/اسی و ... سرایت پیدا کرده، به اسم نظریه آشوب یا همون نظم در بی نظمی.
یه مثال معروفی برای توضیح این نظریه هست که میگه «بال زدن پروانه در آمستردام باعث به وجود آمدن طوفانی بزرگ در توکیو می شود!». حالا اینکه این حرف رو یه دانشمند علوم اجتماعی زده یا یه دانشمند هوا شناسی اصلا مهم نیست. مهم بال زدن پروانه س که منجر به ایجاد طوفان میشه.
یه کم به این مفهوم فکر کنید. برای بوجود آوردن تغییرات بزرگ همیشه لازم نیست که تلاش فراوان بکنید، فقط کافیه ببینید بال زدن پروانه کجای کارتونه. توی این تئوری، به «بال زدن پروانه» میگن اهرم. اهرم های زندگیتون رو بشناسید. تکونشون بدید. شاید طوفانی به پا شد...
باید بیشتر توضیح بدم ولی حال و حوصله ندارم بیشتر از این توضیح بدم. اگه منظورم رو متوجه شده باشید الان دارید فکر میکنید، اگر الان به فکر فرو نرفتید مشکل رو گردن فراخی من بابت مختصر گفتن بندازید. شما تقصیری ندارید.
خودتم حرفاتو نصفه می گی بعد به من ایراد می گیری
دوست داشتم بدونم دقیقا منظورا چیه نه حدودا
خب اهرم های زندگیمو اگه تکون بدیم و همه چی خرای شد چی ؟ به جای اینکه درس بشه ؟
اگه اون طوفان همه چیو خراب کنه چی به جای اینکه درس کنه ؟
اگه طوفان تو ژاپن به وجود بیاد خب امیدی هست که هه چیز از نو درست بشه و از صفر شروع بشه چون اون جا ژاپنه و فرهنگ سازی شده و مدیریت مدیریت کایزنه و اگه ریشابی بشه به خاطر رهبرشون میچیه
ولی اگه اون طوفان تو ایران بشه
چن سال طول می کشه تا همه چیز روال عادی رو طی کنه
و اینکه ایران و ژاپن رو مثال زدم در واقع یه مصداق بود
تو بذارش تو انسان
منظورتو خوب نگفتی مسبب این شد که ما قیافمون این جوری شه
حوصله هم نداشتی نگو
حوصله ی ما رو که حتما نداری
کلا دی :
از بیخ و بن نگرفتی چی گفتم!
توو حاشیه همش فکر میکنی هاااا...
حرفم نصفه نبود. کامل گفتم و مختصر
برم یه بار دیگه بخونم ببینم چی نوشتی
من موندم سر کلاس همین طوری درس می دی
خیر نبینی ننه اگه این جوری به بچه های مردم درس بدی
دی :
رفتم تو حاشیه چون اگه اصلو می گفتم منکر اصلش می شدی
برم یه بار دیگه بخونم
اگه استاد من بودی صد در صد از وسط دو شقه ت کرده بودم
چه وعضشه
فعلا
اصلن اصلش رو نگرفتی که بخواب بگی!
ذهنت توو حاشیه س!
خب من فکر می کنم در واقع پروانه این وسط تو نیستی مطمئنا و
احتمالا یکی دیگه س که تو تکونش دادی
آره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ درس حدس زدم
خب حالا این توئی که تکونش دادی راضی هستی از تکون دادنت یا ناراضی
یا تو تکون ندادی شاید و خودش تکون خورده
این قییه چیه که از قضییه ی مشتقو انتگرال هم سختر شده
هر چن که اون سخت نیستن خیلی هم شیرینن
نه!
اصل حرفم همون بیان تئوری بود که گفتم. هیچ چیز خاصی رو نمیخواستم با کنایه و تمثیل بگم.
آره ولی یه چیزایی گاهی جلوی این تکونا رو میگیره. مثل ترس، مثل فراخی مثل ضعف مثل عدم اعتماد به نفس...
میشه اما سخته...
دقیقا. موانع این تکون دادنا رو باید بر طرف کرد تا بشه پروانه بال بزنه.
خب بگو بگیرم
نیگاه نیگاه چیطوری می گه اصلشو نگرفتی
ولی من مطمئنم یه جورایی اشاره کردم به موضوع
الکی الکی ذهن ما رو درگیر کردی ها
منظور خاصی نداشتم در کل.
خواستم بگم حرف این تئوری توو زندگی روزمره هم جاریه
راستی یه جورایی شاید راس بگی
شاید حاشیه پرداز باشم
وللی یادت نره که این حاشیه هان که اصل رو می سازن حالا یا خوب یا بد
و این یادت نره که این یه اصله که اکثر قریب به اتفاق خانوم ه جز نگر و بلعکسش آقایون کل نگرن
این یه طبیعته
ولی من تو کامنت اول داشتم به اصل تئوری می پرداختم که تو با جواب کامنتت منو ازش دور کردی
اوکی ؟
حاشیه اصل رو نمیسازه.
چرا حاشیه بد و بد تر یا خوب و خوب تر اصل رو می سازه
کمی بیشتر دقت کن متوجه می شی
و باید بگم
ول کن نمی گم
حوصله ندارم بعدا بگی باهام کَل کَل کردی
نچ. قبول ندارم
دق نمی کنی و بطن رو بررسی نمی کنی
گفته باشم
نظرت مغتنمه
می تونی قبول نداشته باشی
بعله خب
تاثیر پروانه ای!!داستان هولناکیه
میتونه خوب هم باشه. مثل چاقو.
تاثیرات خوب، بانی خوب، طوفان خوب
منظور عمقشـ همون حکمتش ک فک می کنیم با دوتا کلمه تا تهشُ میریم
اوهوم :)
سلام
بهش که فکر می کنم گیج می شم واقعاً خیلی خوبه همه چی بهم ربط داره حس امیدواری می ده به آدم
خدا وکیلی تئوری قشنگیه
سلام.
دقیقا. آدم دوست داره دنبال اون اهرم های بگرده همش ;)