خب! باز هم سوژه دست بلاگ نویسا داده شده. اینبار گلشیفته.
فضای نت طبق تجربه میشه پیشبینی کرد.
یه عده خب طبیعتا بای دیفالت فحش میدن که آی بی غیرت و فلان و اینا.
یه عده دیگه در مدح و ثنای گلشیفته سخن میگویند (what؟) که خیلی جرات داری و این حرفا.
یه عده دیگه هم از داستان های پیش اومده فان میسازن (معمولا تووی توئیتر).
یه عده دیگه میگن به من و تو اصن چه ربطی داره. هر کی، هر کاری میخواد میتونه انجام بده.
یه عده دیگه هم قضیه رو اصلا دایورت میکنن به تایر چپ ماشین باباشون.
و از اونجایی که جامعه بشری به طور عام و جامعه ایران به طور خاص همیشه به دنبال پیگیری مواضع بنده بوده باید عرض کنم اولا کار ایشون ربطی به من نداره و دلیلی نداره هر کسی یه بادی ازش خارج میشه آدم نظر بده. اونم نظر کارشناسی(!). ولی اِنی و ِی باید بگم که صحنه را دیدم. و اینکه نپسندیدم. نه اینکه گلشیفته رو نپسندیدم و اگه مثلا اوتادی بود میپسندیدم! نه! حرکت رو نپسندیدم.
در کل هم باید بگم که مخم رو زیاد در گیر این جور مسائل خاله زنکی نمیکنم. رادیکال هم به اینجور قضایا نگاه نمیکنم چون کاری ازم بر نمیاد.
پ.ن.: سوژه های اقتصادی خیلی تکراریه. سوژه جدید بدید بیشتر بنویسم! اصن یکی یه بازی راه بندازه
کلا نمیدونم چرا اینجا اینجوریه؟ ایران رو میگم. همه مدل های علمی رو نقض میکنیم با رفتارهامون. یه نمونه اش همین سلسله نیازهای مازلو. جناب مازلو میگه ما تا نیازهای اولیه مون رفع نشه نمیریم دنبال مثلا خود شکوفایی و فلان. بعد آدم میبینی که دو زار توو جیبش پول نداره میره کتاب میخره یا مثلا میره کنسرت از ما بهترون!
نمونه دیگه ش که این چن روز داغ شده بحثه دلاره. قیمت میره بالا، تقاضا به جای اینکه کم بشه، بیشتر میشه. تازه توو سراشیبی می افته کسی نمیتونه جمعش کنه. اگه عرضه رو هم کم کنن، باز خود به خود قیمت میره بالا. طلا هم همین وضعشه. یا مثلا بنزین قیمتش میره بالا، ملت بیشتر حریص میشن که ماشین بیارن توو خیابون. ترافیک بیشتر میشه.
چه جوریاس؟
از الان عزا گرفتم اکثر هزینه های رفتن به دلاره. به ریال پول در میاریم، به دلار باس خرج کنیم. زور داره. درد هم داره البته. اقتصاد مملکت واقعن تا خِر خره توو لجنه. از اون ور هم فرت و فورت موشک فلان میزنن. تنگه هرمز هم که میخوان ببندن. آمریکا هم خب طبیعتا گــ..وه خاصی نمیتونه بخوره. واسه 2012 هم معلوم نیس این بی پدر مادرا چه برنامه ای دارن واسمون.
اقتصاد و سیاست رو در جزء جزء زندگیم حس میکنم. اتفاقی که بهش عادت نداشتم.