غر و لندهای یک جهان سومی

غر می زنم، پس هستم

غر و لندهای یک جهان سومی

غر می زنم، پس هستم

بیاید یه کم نصیحتتون کنم!

واقعا کف کرده بودم. توو ون نشسته بودم توو مسیر مترو به خونه. یه  پسر 6-7 ساله با مامانش بغل دستم نشسته بودن. مامانش داشت واسش میگفت که حتما که ایران تونسته هواپیما خیلی پیشرفته آمریکا رو بگیره، خیلی قویه و فلان. همین جمله ها توجه ام رو بهشون جلب کرد. البته اصولا به نوع برخورد بزرگترها با بچه هاشون دقت میکنم (که البته همشون به طور ریـ.دمالی بچه تربیت میکنن). ولی این عالی بود. بعد واسه پسرش توضیح داد که آمریکا اومده عراق و افغانستان رو گرفته و بعدش شاید ایران رو بخواد. بعد پسرش یه سوال از هواپیما RQ-170 کرد! (دقیق اسم هواپیما رو گفت). بعد از قدرت نظامی گفت. بعد پسره یه سوال دیگه از هواپیما F14 کرد!! بعد در رابطه با تسلیحات زیر زمینی ایران صحبت شد. به معنا واقعی کلمه کیف کردم از حرفاشون. خیلی منطقی با بچه ش حرف میزم. انگار که داره با یه آدم 30-40 ساله حرف میزنه و همه چی رو قشنگ واسش توضیح میداد. آخرش هم بحث با این تموم شد که بچه های الان باید خوب تلاش کنن که بتونن کلی اختراع کنن و ایران رو بسازن. فوق العاده بود. عملا بچه داره میهن پرست (دوست) بار میاد.  مقایسه میکنم با بقیه برخوردهای پدر-مادرا با بچه هاشون که رسما گند میزنن به شخصیت بچه.
خیلی دوست داشتم وارد بحثشون بشم و به زنه بگم ایول که خدایی رووم نشد.


تربیت بچه واقعا فاجعه س. یعنی اکثر کسایی که من دیدم، دستی دستی بچه و شخصیتش رو به لعنتی میدن! اگه بچه مچه جلو دستتون هست و توو خونه تون هست، تو رو خدا یه کم جلوش کتاب خونید، روزنامه بخونید، کارهای مثبت کنید. انقد فارسی 1 جلو بچه نذارید. کشتی کج جلوش نگاه نکنید. فیلم خشن و فلان جلوش نبینید. اسباب بازی تفنگ و این جفنگیات نخرید واسش. یه کم آدم باشید!!! هوی! با توئم. بیشعور!!! (:جو زدگی از نوع جهان سومی)
نظرات 15 + ارسال نظر
تو جمعه 2 دی 1390 ساعت 02:26 http://chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com/

من دلم میخواد یه بچه بدن بهم که تربیتش کنم...
بسیار توانمندم در این زمینه
در ضمن این فاجعه است که یه بچه اندازه یه آدم 30-40 ساله بدونه
اون باید فقط اندازه یه بچه بدونه...

حالا 30-40 که یه کم اغراق بود.
حرفت رو کاملا قبول دارم. منظور من این بود که سوالای بچه ش رو با حوصله و بدون توهم جواب میداد. بحثشون اصلا پیچیده نبود. همه اینا رو به زبون خود بچه بش میگفت. اینطور نبود که با جوابای چرت، بچه رو بپیچونه که بیخیال سوالاش بشه.
بچه ، نسبت به همسن های خودش بیشتر میفهمید ولی بچگی خودش رو داشت. همه چیش خوب بود. یعنی متعادل بود.

یه ضعیفه جمعه 2 دی 1390 ساعت 09:33

یه چی بگم ..من هم حرف های تو رو خیلی خیلی قبول داشتم و هم 70 درصد (دو خط آخر ) سعیده رو
..حالا با این مساله که نظر تو و سعیده تقریبا هم خونی نداره چیکا کنیم ؟!
پستت رو خیلی دو س داشتم ..
منم عاشق این مدل تربیت هام ..
بر عکس مادر هایی که تو خیابون یکی زیر گوش بچه شون می زننو بهش می گن پدرسوخته و انواع و اقسام بدو بی را
خداییش بعضی از این مادرا که تموم مشکلات خودشون اعم از اختلافشون با شوهرشونو ..خونواده ی شوهرو ..ما بقی مسائل رو رو بچه ی بدبخت خالی می کنن ..
گاهی اوقات البت پدر ها هم این کار رو می کنن
و کاملا با این موافقم که پدر مادر هر کاری تو خونه بکنه علنا میشه سبک زندگی بچه
نمونه ش خوده من از پدرم بابت تموم فالیت ش هاش جلو زدم ..پدرم با ایکه می گه ..من بعضی چیز ها رو بهتون یاد ندادم ولی عمل هام باعث شده رو شما ها تاثیر بذارم
گاهی واقعا خودش بهت زده میشه
پستت رو خیلی دوس داشتم استاد
چقدم بحث بین مادرو پسرش رو خوب تعریف کردی
دلمون خواست

من با سعیده موافقم. احتمالا من، منظورم رو بد گفتم. کل منظورم این بود که بچه هه فهیم بود و از همه نظر (تا جایی که من دیدم) متعادل بود.

تربیت خیلی از پدر مادرا که فاجعه س رسما

یه ضعیفه جمعه 2 دی 1390 ساعت 10:45

اوکی لایک به هر دو دوست ..خیلی خیلی خوشحالم که به توافق رسیدید :))))

:)

بیتا جمعه 2 دی 1390 ساعت 19:12

سلام

ای ول...عجب بچه ای بوده پس :) کاش تمام خانواده ها به این مسائل توجه کنن

اوهوم. کاش

یه ضعیفه شنبه 3 دی 1390 ساعت 22:01

تیترت از اون مدل فخر فروشی ها بودا
دی :
خیلی ناز بود تیترش
خیلی دوسش داشتم
آقا به نظرت امریکا آخرش ایران رو می گیره ؟
دی :
و حتی پی :

دیگه دیگه :دی

آمریکا؟ نمیشناسم!!!

[ بدون نام ] دوشنبه 5 دی 1390 ساعت 18:19

:)

:)

[ بدون نام ] دوشنبه 5 دی 1390 ساعت 21:12

قدم دوباره ت به توئیتر سبز
گاهی اوقات که توئیت هات حرف از رفتن می زنی هنوز آدم دلش می گیره

مرسی. رفتی ها رو باس رفت!!!

پفک نمکی مینو چهارشنبه 7 دی 1390 ساعت 16:18 http://www.samaneee.persianblog.ir

من عاشق حرف زدن با بچه هام،،،البته بچه های باهوش،،خیلی حال میده!!

آره . باهوش ولی باشه. انقد با بچه معمولی دیدم، یه باهوش که میبینم ذوق میکنم

یه ضعیفه جمعه 9 دی 1390 ساعت 11:47

همیشه پیگیر عکسایی که می ذاری هستم اون عکس اصفهان رو خیلی دوس داشتم کاش الان شب بود و من دقیقا روبه روی این بنا نشسته بودم ..هواتو عکس بد جوری سرد به نظر میاد
و این که رو عکس نوشته بود علی ..
خودت نگرفتی استاد ؟
اون عکس عقابم چه ناز بود ..
تو چشای عقابه دقت کردی ..
تو ذهنیت عقابه با اینکه فقط عقابه انگاری یه چیزایی میشه خوند
تو قفسه ولی داره به آسموننگاه می کنه و به فکر اوج گرفتن و پروازه
آرش به جای اینکه همش حرف همراه رو بزنی و فقط حرف بزنی ..یه آستین برا خودت بالا بزن علی ای الحال ..
البته اگه پیرهنت یا بلوزت آستین داشته باشه
راستی ...
هیچی بی خیال تو که گوش نمی دی
در کل مراقب خودت باش خیلی ..
توئیتات هم که خیلی دوس دارم مخصوصا اون جاهاش که به خودت گیر می دی و یه سری کارای غیر عرفت رو نسبت بهشون بی اهمیتی
ببخشید یه خورده کامنتم طولانی بود
البت بیشتر دوس داشتم بحرفم ولی دیگه رووووم نمیشه خوووو

آره سرد بود.
اون عکسه نوشته "عالی قاپو" Ali Qapu
خودم گرفتم.

اون هم کرکس بود نه عقاب. خیلی خفن بود ابهتش.
همراه، از اون لحاظ منظورم نبود. منظورم یه رفیق که بهم انرژی بده توو پروسه رفتن. حالا میخوام مذکر باشه یا مونث!

یه ضعیفه جمعه 9 دی 1390 ساعت 21:52

آرش خدا بگم چیکارت نگنه
عالی قاپو
به خدا از خنده ترکیدم
حقشه که بیام خفت کنم
می کشمت آرش
این چندمین دفعه س که این طوری ضایعم می کنی
الان یه عرق شرم همچین نشست رو پیشونیم که نگو
آرش می تو تهرون دارت بزنن خدا وکیلی

:)) من چه کار کنم کامل نخوندی. عنوان هام رو فارسی نمینویسم. اینجوری مخاطب غیر ایرانی هم میتونه متوجه بشه عکس کجا بوده و منظور چی بوده. ;)

یه ضعیفه جمعه 9 دی 1390 ساعت 22:04

آخه کجاش ابهت داشت
همش تو چشش غم بود که
تازه خفن بود ؟؟ همش غم بود
کرکس بود آره ؟؟
یه کرکسی نشونت بدم
این مدلی عکس می گیری ملت ساره رو ضایع کنی ؟
من که اصلا موافق رفتنت نیستم کلا ناراحتم
از رفتن آدمها بدم میاد ..حالا از هر جا که می خواد باشه و برا هر کاری
رو من حساب نکن برای انرژی دادن
بشین همین جا بخون دیگه ..بری تو ایلت غریب که چی بشه
هر چن که ما تو همین ایالت خودمونم کلا غریبیم ولی ...
آرش یه نفرینت بکنم ..در حال که می دونم یک به صده ..
بقیه شو خصوصی می ذارم چون دوس ندارم باز دوباره بگی حریم شکنو از این حرفا
دیگه فک کنم بعده این همه ماه انقد حق مجازی داشته باشم که یه دعا یا نفرین در حقت کنم
کلی دعا در حقت کردم بی منت حالا یه نفرین :
خصوصی می ذارم

باید میدیدیش. عقاب ها جلوش باید لنگ مینداختن. خیلی خفن بود هیکلش. یه دونه هم بیشتر نبود. تک و تنها توو یه قفس انفرادی.

میرم ولی برمیگردم (حداقل فعلا میگم که برمیگردم) امیدوارم نظرم هم عوض نشه و برگردم واقعا.
مرسی از نفرین... ;) اون طوریا هم که فک میکنی نیست.

[ بدون نام ] شنبه 10 دی 1390 ساعت 16:14

چطوری ها که فک می کنم نیست
میشه بگی لفطن :)

اونقدرها هم که نوشته بودی سخت نیستم.

یه ضعیفه شنبه 10 دی 1390 ساعت 18:46

خب اگه نیست ایشالله عاشق شی که پاگیر شی که نری
البته الان دیگه اگه بری مهم نیست ..
می دونم اون جوری هام که گفتم نیستی ..شاید حتی یه درصد ولی تو ظاهرت این مدلی هستی و می خوای این جوری نشون بدی
کلا مخلص کلام بگم که بروز احساسات نمی دی هیچ رقمه
چون انگاری مام داریم بهت ملحق میشیم ..ما هم داریم میشم رفتنی

اینطوری هم که میگی نیس! :دی بروز هم میدم. بستگی داره خب.

شما هم رفتنی شدید؟

دختری از هیچ جا سه‌شنبه 20 دی 1390 ساعت 15:58

سلام :)
مشکل اینجاس که پدر مادرای الان اصلا حس و حال تربیت بچه ندارن. فکر می کنن بچه تربیت کردن اینه که بفرستیش کلاس موسیقی و زبان و رقص و نقاشی و ... . در حالی که بچه باید شخصیتش ساخته بشه. یه آدم بی سواد که درست تربیت شده باشه خیلی بهتر از یه دکتره که شعور اجتماعی نداشته باشه. خیلی از پدر و مادر ها بچه رو از سر خودشون باز می کنن که به تفریحات خودشون برسن. برای ژست روشنفکری و اینکه ما همه چیز تو خانواده مون حل شده ست و این حرفا، میان هرجور حرفی رو جلو بچه می زنن. هر فیلمی رو جلوش می بینن. بعد نمی دونن رو ذهن یه بچه چه تاثیری می ذاره. همین فیلمایی که ما می بینیم همه ش تو خود آمریکا ام رده بندی سنی داره. ولی اینجا ما فله ای می بینیم. بدون توجه به مضمونش و صحنه هایی که نشون می ده. صرفا هم به این خاطر که می خوان ساختار شکنی کنن. ولی روششو بلد نیستن.
حالا این همه فک می زنم! معلوم نیست خودم چه بچه ای تحویل بدم :دی

دقیقا.
درست تربیت کنن، نمیخواد دکتر مهندس تحویل بدن

الیکوبانو جمعه 7 بهمن 1390 ساعت 16:39 http://www.elikobanoo.blogsky.com

ما هم ازین جور خونواده هایی هستیم . بهت نگفته بودم ؟ ؟ ؟

یه اشاراتی قبلا داشتی ولی صریح نبودن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد